Web Analytics Made Easy - Statcounter

بازیگر سریال «آسانسور» گفت: واقعیت امر از دو سال پیش تصمیم گرفتم به دلایل شخصی از بازیگری کناره گیری کنم، دلیل این دوری ربطی به شرایط بازیگری یا کرونا نداشت و صرفا یک مشکل شخصی بود، اما با رسیدن سال جدید تصمیم گرفتم تا دوباره به بازیگری باز گردم.

به گزارش میزان، مریم کاویانی درباره فعالیت‌های خود در عرصه بازیگری گفت: در حال حاضر مشغول بازی در سریال «بی نشان» به کارگردانی راما قویدل هستم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فیلمبرداری این سریال به نیمه رسیده است، در این سریال کاراکتر «مینو» همسر «شهاب» خبرنگارِ «بی‌نشان» را بازی می‌کنم. علاوه بر سریال «بی‌نشان» در دو سریال «آسانسور» و «راز ناتمام» نیز به ایفای نقش پرداختم، فیلمبرداری «آسانسور» به طور کامل به پایان رسیده و در نوبت پخش است و همین طور فیلمبرداری بخش‌های من در سریال «راز ناتمام» نیز به اتمام رسیده، اما گروه همچنان مشغول فیلمبرداری است.

خوشبختانه بعد از بازگشتم به بازیگری در سال جدید سه نقش متفاوت و جذاب به من پیشنهاد شد که توانستم در هر کدام از آن‌ها اتفاق تازه‌ای را تجربه کنم. شخصا از ریسک کردن و تجربیات جدید در بازیگری استقبال می‌کنم و امیدوارم این ریسک در این سه اثر برایم نتیجه خوبی داشته باشد.

بازیگر سریال «آسانسور» درباره دلیل دوری خود از بازیگری اضافه کرد: واقعیت امر از دو سال پیش تصمیم گرفتم به دلایل شخصی از بازیگری کناره گیری کنم.

دلیل این دوری ربطی به شرایط بازیگری یا کرونا نداشت و صرفا یک مشکل شخصی بود، اما با رسیدن سال جدید تصمیم گرفتم تا دوباره به بازیگری باز گردم و خوشبختانه بازگشتم با ایفای نقش در سه سریال همزمان اتفاق افتاد.

وی در همین رابطه ادامه داد: حال که به بازیگری برگشته‌ام سعی می‌کنم با تمام توان بهترین خود را ارائه کنم، برایم تفاوت چندانی در سینما و تلویزیون نیست، دوست دارم در هر مدیومی به مخاطبان احترام گذاشته و نقشی درخور آن‌ها ایفا کنم.

کاویانی درباره پیشنهادات سینمایی خود اظهار کرد: به دلیل اینکه به تازگی و از ابتدای امسال به بازیگری بازگشته ام احتمالا هنوز بسیاری از دوستان از بازگشت من مطلع نیستند، از طرفی هم مشغول دو سریال بودم و نمی‌توانستم سر کار دیگری بروم. در هر صورت حالا که انتخابم برگشتن به بازیگری است قطعا کارگردانان سینما هم دوباره پیشنهاد همکاری خواهند داد.

منبع: آخرین نیوز

کلیدواژه: تصمیم گرفتم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۸۷۳۹۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم

به گزارش خبرآنلاین، زن ۳۲ ساله‌ای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعب‌العلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت می‌کرد و ما مشکل مالی نداشتیم.

همشهری در خبری نوشت:مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن می‌گفت و با حسرت از گذشته‌اش یاد می‌کرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچ‌گاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خاله‌ام ارتباط بسیار صمیمانه‌ای داشتم تا اینکه عاشق پسرخاله‌ام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان می‌داد و رابطه‌اش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار می‌کرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.

هنوز آخرین سال دبیرستان را می‌گذراندم که روزی مادر و خاله‌ام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری می‌کردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشه‌گیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.

با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفت‌های مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.

هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. این‌گونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار می‌رفتم و به بخت سیاه خودم می‌گریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمی‌رفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحت‌های اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.

در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبه‌ای ارتباط دارد و به من خیانت می‌کند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمی‌کند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.

با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار می‌دانستم به گونه‌ای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی می‌کرد. من هم اهمیتی نمی‌دادم و دیگر برایم رفتارهایش بی‌معنی بود.

روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخاله‌ام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام می‌دادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.

با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمی‌خواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانت‌های همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت می‌کردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقه‌ای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخاله‌ام می‌دانستم.

حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمده‌ام.

با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسی‌های قانونی و مشاوره‌ای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.

۲۳۳۲۱۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903119

دیگر خبرها

  • رفاقت قدیمی‌ با سیروس میمنت باعث بازی‌ام در «نون خ» شد/ در کرمانشاه ۱۰۰۰ نفر تست بازیگری دادند
  • تحسین احمدی‌نژاد از خوانندگی مریم امیرجلالی!
  • سعید آقاخانی دستمزد نجومی گرفته؟ | واکنش تهیه کننده نون خ | او در تیم نویسندگان، کارگردانی و بازیگری است و برای ...
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • برگزاری کلاس‌ بازیگری برای دانش‌آموزان تهرانی | نقش‌آفرینی هنرجوها در سریال‌های تلویزیونی
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • وداع با یکی از بهترین‌ معلمان رسانه/ راز محبوبیت اسکویی چه بود؟
  • بازیگری متفاوت عمو پورنگ؛ منتظر این سریال در نمایش خانگی باشید
  • عضو ارشد حماس: آمریکا نتانیاهو را تحت فشار قرار دهد تا تصمیمی سیاسی بگیرد که منجر به توافق آتش بس شود/ رژیم صهیونیستی به دلایل سیاسی داخلی هنوز نتوانسته تصمیم لازم برای رسیدن به توافق را اتخاذ کند
  • مست عشق : روایتی متفاوت از عشق با حضور ستارگان دو کشور (+عکس)